روزگار در چرخش خورشید و ماه، روز و شب می گذرد
می گذرد همچون جریان پیوسته رود در دامنه پستی و بلندی زمانه
پیوسته چون عمر انسان در تغییر رنگ موها
تغییر رنگ برگ ها، آسمان و ابرها
ابرها پیوسته در گذرند
چون روزگار، زمانه، رود و عمر
برخیز
برخیز
برخیز
رقص قطرات خوش بوی بهارنارنج را
رقص آفتاب بر صحنه آسمان را
رقص گل ها در آغوش برگ ها را
و همه زیباترین رقاصه ها را
ببین
بشنو
و احساس کن
سر صبح و سحر مهمانی از زیبایی هاست
بیا و تو هم دستی بزن
پایی بکوب
دست افشان شو
آبی بزن
برچسب : برخیز, نویسنده : mogheiseha بازدید : 108 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:21
این هیاهوی زندگی
این روزگار پر هیاهو
داستانی دارد از آرزوها، شدن ها و باقی مانده ها
افسانه ها دارد از رسیدن ها و نرسیدن ها
زندگی پر از هیاهوهای آدمی است
پر از آدم های پر هیاهوی آرزوها
گیج و کر شده از زمزمه ها
یادش رفته از اندک داشته ها
از دست های پری که باز رو به نیاز دراز است
شاید قدر عافیت، همین نزدیکی است
در همین کف دست ها
برای همه هست
زیاد هم هست
باید به آن ها توجه کرد تا
دیده شوند
احساس شوند
و
دل مان به داشتن شان خوش تر
جاهای خالی نماند
تا ناخواسته ها
جاگیر شوند
پر کنیم دل مان را
از زیبایی ها
تا نقطه تاریکی نماند
چرا چنین به بردگی عقاید گرفتار شدی؟
چرا چنین همگان به خاکت بی مهر شده اند؟
چرا فرزندان زاده شده در دامنت، ناشایست شده اند؟
چرا دامنت این گونه آلوده به همه بی مهری ها گشته است؟
چرا قلب گرمت، برای همگان سرد شده است؟
چرا هر روز خبر از خیانت های تازه می آورند؟
چرا همه چیز به قیمت منفعت شخصی بالا کشیده می شود؟
یک رخداد معمول زندگی همه انسان ها
چطور برای من یک استثناء شده است
دیگر کسی مرا نمی بیند
نمی شنود
نمی خواهد
انگار پس از آن رخداد
به طور کامل نامرئی شده ام
بی صدا
و نخواستنی
یک بر، سخت کار کردن، سخت تلاش کردن، کم خوردن و نخوابیدن و در اوج آفتاب بودن
تا . . . رسیدن به انرژی بالا رفتن از پله های تغییر به سمت بالا
بر دیگر، ایستادن و نشستن در سایه آرامش کار، فکر کردن و مدیریت، رهیافت پیدا کردن و پرورش یافتن
برابری زندگی بر نقطه تغییر برای هر دو بر برقرار و پایدار است.